سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هیچستانِ نوجوانی

خاطرات نوجوانی حلی که تصمیم دارد هیچ‌وقت فراموش‌شان نکند...
نظر

معلمی شیرین است. شیرینی اش را زیر زبانم حس میکنم. 

برای منِ معلم زاده، معلم بودن بیش از هدفی برای شغل آینده است؛ من زندگی آینده ام را روی معلمی ترسیم کرده ام. 

شیرین است. دفاع از هدف زندگی شیرین است. چندی پیش، مشاورمان از من پرسید:«بعد که انسانی خوندی چی؟ میخوای چی کاره بشی؟» جوابم بدون ذره ای فکر کردن روی زبانم سر خورد و از دهانم خارج شد: «معلم» و بعد از مکث کوتاهی گفتم:«در کنارش نویسنده هم میشوم... » و شیرین بودن ماجرا، آنجا بود که مشاور عزیز صرفا به دانستن شغل آینده ام اکتفا نکردند و هدفم از معلم شدن را پرسیدند. همان چیزی که بیشتر افراد نمیپرسند. و من گویی که بال در آورده ام با ذوق میگویم:« شیرین است. اینکه بعد از تمام شدن درس خودت دوباره به مدرسه برگردی شیرین است. ماندن در محیطی که نوجوانی ات را در آن گذراندی شیرین است. اینکه بدانی چطور با احساسات و عواطف نوجوان هایی که حال به جای تو، ولی درست در جای تو نشسته اند رفتار کنی شیرین است. اینکه توشه هایی که جمع کرده ای را به آن ها واگذار کنی شیرین است. دیدن دوباره دنیای نوجوان ها شیرین است. زیستن با نوجوان ها شیرین است. درس دادن شیرین است. دوست مهربان بچه ها بودن شیرین است. معلمی شیرین است...