سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هیچستانِ نوجوانی

خاطرات نوجوانی حلی که تصمیم دارد هیچ‌وقت فراموش‌شان نکند...
نظر

امشب همان شبی است که از اول ماه رمضان منتظرش بودم. همان شبی که تو را با هزار نام زیبایت صدا میکنیم. همان اسم هایی که هر کدامشان دوای یکی از درد هایمان هستند و در هر مشکلی کمک کننده اند. ای کسی که نام هایت از تمامی نام های جهان زیباتر است، خدای مفرج الهمم، همانطور که خودت بلدی از دغدغه هایم، موفقیت بساز و کمکم کن. خدای ملقن، در قلبم به سبک خودت جوششی ایجاد کن. خدای ستار العیوب، عیب هایم را بپوشان و خودت من را حفط کن. خدای قابل التوبات، به آغوش خودت پناه می آورم. خدای مهیمن، خیالم از بابت بودنت راحت است. خدای فاطر، امیدم به توست. خدای خیر الحاکمین، میدانم که هیچ بن بستی جلویت نیست و برای هر مشکلی راهی داری. خدای ملقن، میدانم که حرف هایم را بی آنکه بزنم میدانی. خدای سمیع، فقط حرف هایمان را نمیشنوی، بلکه گوش هم میدهی و توجه میکنی. خدای ناظر، که همیشه حواست به ما هست و نمیگذاری هیچوقت تنها شویم. خدای میسر، که انجام هر کاری برایت آسان است. خدای تمام خوبی ها، خدای مهربان ترین مهربان ها، تویی که هزار اسم زیبا داری و نمیدانم کدام اسمت را صدا کنم، خودت کمکم کن. کمک کن در این شب نورانی و خاص بتوانم به اندازه خودم کاری انجام بدهم و به اندازه کافی آماده این شب شده باشم. کمکم کن بتوانم دل امام زمانم را امشب به دست بیاورم. خدای قابل التوبات، گناهان من را در این شب میبخشی؟ فرصتی دوباره به من میدهی؟ میشود مثل فانوس که فرصتی برای از نو سرودن است بگذاری من از نو شروع کنم؟

خدای غفور و رحیم، خودت دستم را بگیر و با اسم هایت مانوسم کن. 

پ.ن: امشب برای من شب خاصی است، امشب اولین شب قدر است، بالاخره صبر کردن هایم به پایان رسید.