• وبلاگ : هيچستانِ نوجواني
  • يادداشت : اولين ها، آخرين ها و باز هم اولين ها...!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    ديدي بنده‌ي خوب خدا؟!
    اولين بارون پاييز هم مقارن شد با اولين شب خونه‌ي جديد
    خدا خوب حواسش بهت هست، نمي‌خواد يه وقت حس غربت کني روي تخت جديد و قشنگت که البته کمي هم به خاطر نو بودنش سفته و ممکنه امشب تازگي‌ش برات خوشايند نباشه.
    پاسخ

    واييي آره! خيلي ذوق کردم. کلي از تو و خدا ممنونم(بوس)
    بد نبود
    پاسخ

    بعله...