• وبلاگ : هيچستانِ نوجواني
  • يادداشت : من عاشق چشمت شدم، نه عقل بود و نه دلي!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    اجازه دارم‌ بگم از شششدت هيجان و زيبايي زبونم بند اومده و واااقعاً از اين همه قشنگي و حقيقت هييچ چيزي ندارم‌ بگم؟
    پاسخ

    چي بگم خواهري، که منم هيچ چيزي براي گفتن ندارم...