سلام حلما عزيزم.
خوبي ؟
ببخشيد که اين چند روز پيام ندادم اما برات کلي چيز براي گفتن دارم
ميخواستم بهت پيام بدم ولي احساس کردم آخر شبه و عجيبه شايد صداي نوتيف بياد و. و....
خوشحالم که اومدم سر به وبلاگ زدم بايد بيشتر بيام اگه يادم نره
(جديدا همش اينجوريم که داشتم چيکار ميکردم (خنده))
حلما عزيزم من واقعا ميدونمم چي ميگي ميدونم تو حس ميکني مثل قبل نميتوني بنويسي
الان براي من وقتي دارم متنت رو ميخونم همين متنت هم يه نوشته فوق العاده هست که احساساتت رو توصيف کردي خيلي قشنگ توصيف کردي. اين کار هر کسي نيست
به نظر من اين نوشته فوق العاده هست اما ميدوني وقتي خودت اين فکر رو نميکني شايد حرفاي من فقط برات به نظر حرف بياد
ميدونم آدما انتظارشون از خودشون زياده احتمالا خودت ميدوني خيلي فوق العاده تر هم ميتوني بنويسي
اما اين که بهتر هم ميشه دليل بر خوب نبودن اين نيست
اين عاليه و اگر تو فکر ميکني بهتر ميشه پس ميشه
گاهي وقتا به خودت سخت نگير .. فقط بنويس و بنويس و بنويس بدون فکر کردن به متنت
حلما عزيزم حس ميکنم ديدگاه خيلي خاصي از دنيا داري و اين عاليه فقط خودت باش
به خودت زمان بده
و بعد دوباره بنويس حتي بدون برگشتن و خوندنش
نويسندگي براي تو فقط مهارت نيست بلکه درون قلب و وجودت هستش
فقط کافيه افکار و احساساتت رو بنويسي..
دوستت دارمممم